کفشدوزک کوچولو

دل نوشته های تنهایی

کفشدوزک کوچولو

دل نوشته های تنهایی

محکوم

دستانم بوی گل می داد، مرا به جرم چیدن گل محکوم کردند.

اما هیچ کس فکر نکرد که شاید من یک گل کاشته باشم !

اشک

اشک از لبخند با ارزش تر است، چون لبخند رو به هر کسی می تونی هدیه کنی اما اشک رو فقط برای کسی می ریزی که نمی خواهی از دستش بدی...

ستاره

               یه شب خوب تو آسمون یه ستاره چشمک زنون   

       خندید و گفت کنارتم،‌تا آخرش، تا پای جون

    ستاره ی قشنگی بود، آروم و ناز و مهربون

        ستاره شد عشق من و ، منم شدم عاشق اون

     اما زیاد طول نکشید،عشق من و ستاره جون

ابره اومد ستارو ،دزدید و برد نامهربون

حالا شبا به یاد اون، زل می زنم به آسمون

    دلم می خواد داد بزنم، این بود قول و قرارمون؟؟؟

تو رفتی و از خودتم نذاشتی حتی یه نشون... 

ابر باش

در زندگی باران نباش که فکر کنند خودت را با منت به شیشه می کوبی، ابر باش تا منتظرت باشند که بیایی.....

نهایت عشق

عشق را از ماهی بیاموز که چه بی پایان آب را پر از بوسه های بی پاسخ می کند...

پاییز

زرد است که لبریز حقایق شده است.  عشق است که با درد موافق شده است.

عاشق نشدی وگرنه می فهمیدی، پاییز ، بهاری است که عاشق شده است....

....

سنگ در برکه می اندازم و می پندارم با همین سنگ زدن، ماه به هم می ریزد.        

کی به انداختن سنگ پیاپی در آب ، ماه را می شود از حافظه ی آب گرفت ؟؟؟؟؟