فرشتگان روزی از خدا پرسیدند : بار خدایا تو که بشر را اینقدر دوست داری غم را دیگر چرا آفریدی؟ خداوند گفت : غم را بخاطر خودم آفریدم چون این مخلوق من که خوب می شناسمش تا غمگین نباشد به یاد خالق نمی افتد
چه سازم که سوی تو راهی ندارم کجای که جز تو پناهی ندهرم چگونه کشم بار هجرت چو کوهی که من طاقت پرکاهی ندارم وصل تو یکدم بدستم کی اید؟
چه سازم که سوی تو راهی ندارم کجای که جز تو پناهی ندهرم چگونه کشم بار هجرت چو کوهی که من طاقت پرکاهی ندارم وصل تو یکدم بدستم کی اید؟